loading...
بلوچ
...::: Welcome :::...


 

به سایت Balouch خوش آمديـــــــــــد

براي حمايت از سايت و زحمات مديران لطفا در سايت عضو شويد

آخرین ارسال های انجمن
امید بازدید : 967 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

از مهمترین منابعی که در مورد حضور بلوچ ها در کناره دریای خزر سخن می گوید منبعی است به زبان پهلوی ساسانی به نام شهرستان های ایران این رساله کوچک چند صفحه ای تنها اثری است به این زبان که موضوعش منحصرا جغرافیای تاریخی شهرهاست از رساله پهلوی سه ترجمه به فارسی می شناسیم نخست ترجمه صادق هدایت دیگر ترجمه سعید عریان و سپس ترجمه احمد تفضلی سه بند از این رساله مستقیما مربوط به تاریخ قوم بلوچ می باشد که آن سه بند رانخست از ترجمه صادق هدایت نقل می کنیم :

بند 28 – بیست شهرستان در پذشخوارگر (نواحی کوهستانی طبرستان و گیلان ) ساخته شده چه ارمیل ... پس او (ارمایل ) به فرمان فریدون برای کوه نشینان ساخت ایشان از آزی دهاک (ضحاک ) شهریاری کوهستان را بدست آورده بودند

بند 29 – فرمانروایان کوهستان هفت باشند . ویسمکان دماوند نهاوند بهستون دینبران مسروکان و بلوچان و مرینجان .

بند 30 – این ها آن بودند که از آزی دهاک فرمانروایی کوهستان را بدست آورده بودند .

امید بازدید : 604 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

در شاهنامه نیز به دفعات نام قوم بلوچ آمده است در ادامه تلاش خواهیم کرد به این موضوع بپردازیم . اولین بار در داستان سیاوش هنگامی که وی در کار جمع آوری لشکر برای جنگ با افراسیاب است از بلوچ ها یاد می شود : هم از پهلوی پارس و کوچ و بلوچ ز گیلان جنگی و دشت سروچ . همچنانکه از بیت مستفاد می شود در اینجا اشاره ای صریح به محل بلوچ ها نکرده است اگرچه در مصرع دوم می توان گیلان را به معنای سرزمین گیلان گرفت دشت سروچ چنانکه در برهان قاطع آمده است نام دشتی است در نواحی کرمان پس باز جای ابهام باقیست چراکه در مصرع دوم از گیلان و کرمان هردو یاد شده که جایگاه بلوچ ها هستند .

امید بازدید : 951 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

بلوچستان در زمان ساسانیان: کشور ایران در زمان ساسانیان خصوصا در اواخر آن به چهار رقسمت تقسیم شده بود منطقه جنوبی آن شامل نوزده شهرستان بود که یکی از آنها به گفته کولسنیکف درکتاب ایران در آستانه یورش تازیان مکوران نام داشت . گفته اند که در دوره ساسانیان بوده است که بخشی از اقوام ساکن در نواحی شمال غربی و مغرب ایران به نام بلوچ به منطقه کرمان کوچانیده شده اند. در شاهنامه نیز چنین مضمونی آورده شده است. فردوسی از قتل عام بلوچها توسط انوشیروان سخن می گوید.

امید بازدید : 862 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

زنرال ریجنالد ادوارد هری دایر (1927-1864 ) در سال 1295 به بهانه همکاری سرداران بلوچ با قوای آلمانی به بلوچستان حمله کرد . وی 5 سال در بلوچستان ماند و سپس به هندوستان رفت و 6 سال بعد در سن 74 سا لگی در برستول انگلستان در گذشت . وی ماجرای جدال خود با بلوچها را در کتابی بنام مهاجمان سرحد که درسال 1921 درلندن انتشار پیدا کردبه چاپ رساند. این کتاب بعدها توسط دکتر حمید احمدی به همان نام ترجمه شده است.

امید بازدید : 805 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

برای بررسی این موضوع کتب بسیاری را مطالعه نمودم و در ضمن این مطالعات به این نتیجه رسیدم که ناحیه ای در بلوچستان بنام سرحد به طور کلی در یک برهه 500 ساله از تاریخ بلوچستان محذوف گردیده است. وقایع اندکی که ذهن مردم سرحد آن را به یاد دارد عبارتند ازسفر نادر شاه به منطقه و سپردن حکومت خاش به شخصی بنام بایی خان ( نادر شاه افشار ارادت خاصی به مردم منطقه بلوچستان داشته است این ارادت را می توان در چند جا دید 1- سپردن حکومت سرحد به میر بایی خان 2- سپردن حکومت مکران به پدر زن بلوچش میر مبارک3- انتخاب یک فرد بلوچ به عنوان فرمانده لشکر ایران و سپس سپردن حکومت افغانستان به این بلوچ (احمد خان درانی ) که موسس دولت افغانستان بوده است.4- انتصاب سردار عبدالله خان براهویی به فرماندهی سپاه ایران در جنگ با هند و سپردن حکومت منطقه کلات به وی. ) آنچه از تاریخ بجای مانده است حکایت سفر نادر شاه و گذر ایشان از منطقه سرحد است.

امید بازدید : 635 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

در زمان قاجاریه حکومت مرکزی تسلط چندانی بر بلوچستان نداشته است. فقط قسمت هایی از مکران کنونی در اختیار دولت قاجار بوده اند. سفر نامه فرمانفرما از شاهزادگان قاجار به این منطقه بیانگر این مطلب است. در این زمان فرمانفرما سرحد را منطقه حکومت سعید خان و مدد خان بلوچ می داند. این ها گویی فرزند و پدر بوده اند. میرزا مهدی خان سرتیپ قاینی در کتابچه سیاحتنامه بلوچستان می گوید که با سعید خان بلوچ ملاقات نموده و وی در آن زمان تازه به حکومت رسیده بود. ایشان می نویسند سعید خان با زندانی کردن مدد خان پدر 90 ساله اش حکومت سرحد را در اختیار گرفته است. تاریخ جنگ بین آقا خان محلاتی حاکم یزد و فرمانفرما حاکم کرمان را به خوبی به یاد دارد. آقا خان که گویی غیر شیعه بوده است در یزد ادعای استقلال می کند و با فرمانفرمای کرمان که شاهزاده ی قاجار است درگیر می شود. این جنگ به نفع فرمانفرما تمام می گردد و آقا خان متواری شده به سرحد پناه می آورد. در این زمان حاکم سرحد سعید خان بلوچ او را پناه داده و یاری می کند تا حکومت از دست رفته اش را بدست آورد. سعیدخان که رابطه نزدیکی با اقوام براهویی حاکم کلات و سنجرانی حاکم سیستان داشته لشکر بزرگی ترتیب می دهد که در آن زمان به توپ مجهز بوده اند . این لشکر به کرمان حمله کرده و کرمان را تصرف می نمایند. با تصرف کرمان آقاخان محلاتی برای مدتی خود را حاکم کرمان می نامد تا اینکه پس از بازگشت لشکریان بلوچ سپاه قاجار که از دیگر نواحی جمع آوری شده اند به کرمان حمله کرده و آن را تسخیر می نمایند. بدین ترتیب تا مدتها بین سپاه قاجار و بلوچها درگیری های سختی روی می دهد. و عملا در تمام این مدت بلوچستان مستقل از دولت قاجار عمل می نماید. در نهایت پس از جنگ های فراوان دولت قاجار به سرداران سرحد پیشنهاد صلح می دهد. برای مصالحه 14 تن از سرداران سرحد به قلعه ایرانشهر فراخوانده می شوند و عهد می گردد که به آنها هیچ آسیبی نخواهد رسید. عده ای از بلوچهای خائن نیز تضمین می دهند. در نهایت با توطئه قاجار این سرداران در قلعه ایرانشهر به شهادت می رسند و لی باز هم تا عهد رضاخان عملا سرحد منطقه تاخت و تاز طوایف بلوچ بوده و با قوانین آنها اداره می گردیده است.
 

امید بازدید : 584 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

در زمان یزدگرد شاهنشاه ایران وقتی سپاه اسلام به طرف فارس پیشروی می کرد فرمانده سپاه ایران سیاه سوار نام داشت که از قوم بلوچ بود. وی با قبایل همراه خود مسلمان شد و در سپاه اسلام منضم گردید. ملک الشعرای بهار در شاهنامه نوبخت آنجا که حاکم اهواز احسان خود را بر سیاه سوار اظهار می کند در این باره چنین می گوید...

امید بازدید : 635 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

مكران در داستان كيخسرو در شاهنامه فردوسي

در جنگ بزرگ كيخسرو سومين پادشاه كياني با افراسياب به انگيزه دادخواهي از خون سياووش, پدرش, سپاه ايران با سپاه تورانيان جنگيد.

در اين جنگ كه نتيجه اش شكست افراسياب و متواري شدن او بود كيخسرو در پي او روان شد. نخست راه چين در پيش گرفت و كسي نزد خاقان چين فرستاد كه وي سر به اطاعت خم كرد. و كسي نيز نزد شاه مكران فرستاد. كه"دل شاه مكران دگرگونه ديد" شاه مكران در جواب كيخسرو گفت:زمانه همه زير تخت منست جهان روشن از فر بخت منست.

امید بازدید : 566 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

هرودوت(مورخ یونانی 484 تا 425 ق.م )در کتاب سوم تاریخ خود 20 سانتراپی (استان) برای حکومت هخامنشی بر شمرده است که چهاردهمین استان مکا یا مکران است با مردمی غیر آریایی.هرودوت سه قوم غیر ایرانی را ساکن این قسمت می داند که عبارتند از : 1- قوم میکوی(mycoi ) که به عقیده فرای مکران از نام آنها گرفته شده است. و به معنی ساحل مکا است. 2- قوم اوتیوئی (outioi ) یا یوتی که به عقیده فرای می تواند نیاکان جوتها باشند که نباید آنها را با لوریان و زطها اشتباه گرفت.3- پاریکانویی(parikanioi) که به نظر فرای نام خویش را به باریز داده است. باریزی که در کتابهای جغرافی دانان مسلمان از آن یاد شده است و هم نام رشته کوهی در کرمان بین بم و جیرفت است.

امید بازدید : 577 پنجشنبه 18 اسفند 1390 نظرات (0)

اسکند که در سال 334 قبل از میلاد به ایران حمله کرد پس از پیروزی بر هخامنشیان و آتش زدن تخت جمشید ٬ تسخیر خراسان و پیشروی تا کناره سیحون به سمت هند رفت و قسمتی از جلگه پنجاب را تسخیر نمود. ولی چون لشکرش حاضر نشد جلوتر بروند تصمیم گرفت از راه جنوب ایران به بابل برود. آن گونه که زرین کوب می نویسد اسکندر با فتح سند گمان نموده بود به آخر خشکی های دنیا رسیده است. وی به نئارخوس سردار خود دستور داد تا با نیروی دریایی شامل 150 کشتی و 3 تا 5 هزار سرباز از محل کراچی امروزی به سمت دجله حرکت کنند وخود از طریق جنوب ایران با 15000 سوار و عده ای دیگر راهی مکران گردید. وی در این سفر با عشایر ساکن مکران جنگید و با چپاول اهالی آنجا کمبود آذوقه ارتشش را تامین نمود. اما کویر سوزان مکران آنچنان دمار از لشکر اسکندر در آورد که وی پس از دو ماه راه پیمایی در کویر با از دست دادن بار و بنه و انبوهی از سپاهیانش در حال که نیمه دیوانه شده بود به پورا یا پهره رسید. پهره همان ایرانشهر کنونی است که در سال 1315 شمسی تغییر نام داد. آری ایرانشهر برای تاریخ زندگی اسکندر نامی به یاد ماندنی شد چون اسکندر بزرگ و فاتح آسیا را از مرگ وکویر نجات داد. اسکندر 14 استان تحت سلطه خود داشت که از آن جمله پارسه ٬ پاراتکین٬ کرمانیه٬ و گدروزیه یا بلوچستان فعلی بوده اند. گوتشمید در تاریخ ایران می نویسد که استاندار گدروزیه فردی مقدونی بوده است. وی ساکنان این استان را افرادی سیاه پوست و شبیه هندی ها دانسته است. این امر نشان می دهد که در زمان اسکندر دراویدی ها در این منطقه ساکن بوده اند. نئارک سردار اسکندر گفته است که ساکنان این منطقه خلقتی عجیب داشتند بر تن آنها چون سرشان مو روییده بود و ناخن های بلند و محکمی داشتند که با یک فشار جزئی ماهی را به دو نیم می کرده اند. اینان در جنگ از ناخنهای دراز و نیزه های به طول 3 متر استفاده می نمودند و اینگونه بسیاری از لشکریان اسکندر را هلاک نمودند.

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به عملکرد وبلاگ چه امتیازی می دهید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 125
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 441
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 126
  • باردید دیروز : 132
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 126
  • بازدید ماه : 2,103
  • بازدید سال : 19,923
  • بازدید کلی : 630,091
  • تبلیغات


    نگهبان
    Counter